پارت صد و هفتم

زمان ارسال : ۱۹۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

آیشن حرف گرشا را تکرار کرد برایش. اما یک کلام گفت:
-محاله!
-فک نکن سلنا رو می‌تونی ازش جدا کنی. باید هفته‌ای دوبار ببری ببینتش. تازه چون ۷ساله‌ش نشده می‌تونه پیش مادرش بمونه.
یاشار ترش کرد و خروشید:
-من به خاطره فساد اخلاقی ازش شاکی می‌شم. به خاطر همین مشکلم حق دیدار سلنا رو می‌گیرم. اون هیچ پولی نداره که بخواد وکیل مکیل بگیره و کِشش بده. بخوادم زر اضافه بزنه می‌گردم اون ی


پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    ای بابا این یاشار کوتاه بیا هم نیست چه آتیشش تنده 🙃🙃🙃

    ۶ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    👍😁

    ۶ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.